معنی خود مختاری

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

خود مختاری

الحکم الذاتی


فاعل مختاری

حریه

حل جدول

خود مختاری

استقلال

فرهنگ فارسی هوشیار

خود مختاری

بدون قیومیت، استقلال

لغت نامه دهخدا

مختاری

مختاری. [م ُ] (حامص) خودسری و آزادی و قدرت. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون).

مختاری. [م ُ] (اِخ) دهی از دهستان بالارخ است که در بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه واقع است و 219 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


مختاری غزنوی

مختاری غزنوی. [م ُ ی ِ غ َ ن َ] (اِخ) ابوالمفاخر حکیم سراج الدین عثمان بن عمر غزنوی. از شاعران بزرگ دربار غزنویان است که در اواخر قرن پنجم و نیمه ٔ اول قرن ششم هجری می زیسته است. وی اول عثمانی تخلص داشته که بعد مختاری را برگزیده است. مختاری، مداح دربار ملک ارسلان سلجوقی و سلطان ابراهیم غزنوی بود. وفاتش در 544 هَ. ق. در غزنین واقع شد و از وی قریب هشت هزار بیت باقی مانده است. و رجوع به مجمع الفصحا ج 1 ص 598 و آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 117 و تاریخ ادبیات صفا ج 2 ص 501 شود.


عثمان مختاری

عثمان مختاری. [ع ُ ن ِ م ُ] (اِخ) ابوالمفاخر خواجه حکیم سراج الدین ابوعمر عثمان بن عمر (یا محمد) مختاری غزنوی از شاعران بزرگ دربار غزنویان در اواخر قرن پنجم و نیمه ٔ اول قرن ششم هجری است. وی با ابراهیم بن مسعود غزنوی و مسعودبن ابراهیم و عضدالدوله شیرزادبن مسعودبن ابراهیم و جز آنها معاصر بوده است.علاوه بر سلاطین غزنویان قاوردیان کرمان مخصوصاً سلطان ارسلانشاه سلجوقی را مدح گفته است. وی با ابوالفرج رونی و مسعودبن سعد سلمان و سنائی معاصر بوده است و سنائی در مدح او قصیده گفته و در آن مختاری را به معانی شعر بکر ستوده. وفات مختاری را به سال 544 تا 549 هَ. ق. دانسته اند. دیوان او را قریب هشت هزار بیت نوشته اند. از وی مثنوی مشهوری بنام شهریارنامه در دست است و آن را به خواهش سلطان مسعودبن ابراهیم به نظم درآورده است. آخرین ابیات شهریارنامه چنین است:
بسر شد کنون نامه ٔ شهریار
بتوفیق یزدان پروردگار
شها شهریارا سرا سرورا
نگهدار تختا جهان داورا
(از تاریخ ادبیات صفا و فهرست سپهسالار).


مختاری سبزواری

مختاری سبزواری. [م ُ ی ِ س َ زِ] (اِخ) بهاءالدین اصفهانی، محمدبن محمد باقر حسینی نایینی از اعیان علماو ارکان فقها و اکابر متکلمین و حکما و محدثین و ادباء بوده و تألیفات بسیاری دارد مانند: ارتشاف الشافی. اناره الطروس فی شرح عباره الدروس. تعلیقات الاشیاه و النظائر سیوطی. تعلیقات شرح صحیفه ٔ سیدعلی خان. القاصد لتوضیح المقاصد. زواهر الجواهر فی نوادر الزواجر. شرح بدایه الهدایه. شرح صمدیه. صفوه الصافی من رغوه الشافی. وی در سال 1130 هَ. ق. در قید حیات بوده و مابین سالهای 1130 و 1140 هَ. ق. در اصفهان وفات یافته است. (ریحانه الادب ج 1 ص 181 و ج 5 ص 261).


حسین آباد مختاری...

حسین آباد مختاری. [ح ُ س ِ دِ م ُ] (اِخ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 9هزارگزی جنوب باختری نیشابور. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 74 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


خود

خود. [خ َ] (ع ص، اِ) زن جوان نیک خلقت نازک اندام. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (اقرب الموارد). ج، خود، خودات.

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

خود

ضمیر مشترک میان متکلم، مخاطب، و غایب: خود من، خود شما، خود او،
برای تٲکید به کار می‌رود: تو خود گفتی،
نفس، ذات، شخص، خویش، خویشتن،
[مقابلِ غیر و بیگانه] خودی،
* خودبه‌خود: (قید) به خودی خود، بی‌سبب، بی‌جهت، بدون میل و ارادۀ دیگری،
* از خودبی‌خود شدن: [عامیانه، مجاز] از خود رفتن، از حال رفتن، بیهوش شدن،

معادل ابجد

خود مختاری

1861

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری